دیدار از مالزی-بخش چهارم


تقدیم به وطنم، شرق میانه جاویدان

مالزی در این سال های اخیر توریست و مهاجر ایرانی بسیاری به خود دیده و دانشگاه های آن مملو از دانشجویان ایرانی است. به طوری که بسیاری از فروشنده ها و صاحبان رستوران ها جملات و اصطلاحات فارسی یاد گرفته اند و به محض دیدن ایرانی ها با جملات فارسی _ که قبلا از بر کرده اند _ به جلب و اکرام مشتری می پردازند. اما گمان نمی کنم ایرانی های مقیم مالزی متوجه مسائل یونیک و خاصی که دردل این کشور اسلامی می گذرد شده باشند. از آنجایی که تفکر و فرهنگ و نگاهشان به زندگی شدیدا یهود زده است.
با چند دانشجوی ایرانی که سالهاست به کار و تحصیل در مالزی مشغولند، به گفتگو نشستم و نظرشان را درباره مالایی ها جویا شدم و نتیجه گفتگو ها هر بار به یک شکل بود:
--- مسلمانان این کشور را چگونه مردمی می بینی؟
--- مردم بسیار آرامی هستند. اما کمی بی فرهنگ اند. چون در سن پایین ازدواج می کنند و 5 - 4 بچه به دنیا می آورند. بعد بچه ها را به حال خود می گذارند تا بزرگ شوند؟؟؟
--- منظورت از" به حال خود می گذارند" چیست؟ یعنی فرزندان شان را به کلاس آموزش پیانو، شنا و زبان فرانسه نمی فرستند؟
--- نه دقیقا.....مثلا یک نمونه بی فرهنگی شان، آروغ زدن با صدای بلند در صف نماز جماعت است. درست است که خارج کردن باد گلو هنگام نماز موجب ابطال آن نمی شود. ولی این حرکت پسندیده ای نیست(؟؟؟)این مردم اصولا پایبند قوانین فقهی نیستند تا درست و غلط رفتارشان را بدانند(؟؟؟ )

گویی خاخامی مشغول فتوا دادن بود و برای خارج شدن باد گلوی انسان ها، زمان مشخص می کرد. به هر حال همین بچه های ظاهرا "به حال خود رها شده" در بزرگسالی انسان هایی بسیار آرام و متعادلند.آ رامش و تعادلی که درزندگی  ایرانی ها تقریبا وجود ندارد.
رانندگی در مالزی،به دلیل سلطه دولت بریتانیا، برخلاف اکثر کشورها، از سمت چپ جاده صورت می گیرد و فرمان اتومبیل ها در سمت راست تعبیه شده است. مالایی ها مقررات راهنمایی و رانندگی را به خوبی رعایت می کنند و اگر راننده جلویی کنار خیابان یا در صف بنزین یا پرداخت عوارض معطل کند به هیچ عنوان بوق نمیزنند و آنقدر صبر می کنند تا کارش را به اتمام رسانده و بعد حرکت کند و یا هنگام تصادف در خیابان، با هم نزاع نمی کنند. درست برخلاف ایران. شاید این مثال کوچکی باشد برای آن دانشجویان هموطن که مالایی ها را بی فرهنگ خطاب می کردند. در کوالالامپور مردم آشغال های خود را به کنار خیابان نمی اندازند و شهر را کثیف نمی کنند. درست برعکس تهران و همچنین در این شهر کمتر کسی را می بینید که مشغول سیگار کشیدن باشد.باز هم برعکس کشور خودمان.

اسلام کلید اصلی آرامش در مالزی است و این اسلام متمدن یا Islam Hadhari (اسلام حضاری) سخت کوشی، صداقت، شکیبایی و حکومت با کفایت را به اندازه اعتقاد و پرهیزکاری در مقابل خداوند با ارزش معرفی کرده و آن را در عموم مالایی ها رشد داده است.

<<<اصطلاح اسلام حضاری یا اسلام متمدن را اولین بار مقامات دولتی به خصوص نخست وزیرانی چون" تونکو عبدالرحمن" و "عبدالله احمد بداوی"در بدو تاسیس این کشور به کار بردند. اسلام حضاری دین یا مکتب جدیدی نیست. بلکه تجدید مفهوم اسلام مدنی یا پیشرفته است که به وسیله محمد رسول الله ترویج میشد. آنها معتقدند اسلام زمان پیامبر برای تمام مشکلات دنیای مدرن امروز راه حل دارد. باور و اطاعت محض از پروردگار و داشتن تقوا، سیستم حکومتی عادل و منصف ،اکتساب دانش، ارتقاء سطح زندگی مردم، توسعه اقتصادی متوازن، پایبندی به اصول اخلاقی قرآن، اجتناب از افراط و تعصب، حفاظت از محیط زیست و رعایت حقوق زنان واقلیت ها از اصول تعلیمات قرآن و سنت پیامبر است. اسلام یعنی تسلیم و اطاعت محض از الله به منظور دستیابی به آرامش جسمی و روانی. اسلام دینی الهی است. اسلام دین همه پیامبران آسمانی است. اسلام متمدن از پیروانش می خواهد که نمونه کامل انسان برای بشر امروز باشند.>>>

اسلام حضاری شاید اعتراضی است به بی عدالتی ها و مشکلاتی که خاورمیانه امروز به آن دچار است. اسلامی پر از جنگ و جدل های فرقوی، پوشاندن زنان در چادر و برقع مشکی آنهم در زیر آفتاب گرم خاورمیانه، اعتراض زنان به بی عدالتی های اجتماعی و سنت های متعصبانه و بی منطق که به شکل عقب رفتن روسری ها و آرایش های عجیب و غریب در کشورهایی چون عربستان و ایران خود نمایی می کند. فقر و کیفیت پایین زندگی مردم، هرج و مرج و عدم رعایت قانون، فساد در سیستم اقتصادی و دولتی و ....
-----------------------------------------------------------------------------
مسلمانان مالزی (درست به مانند اندونزی) خود را پیرو مدرسه شافعی قلمداد می کنند و سبک نماز خواندن شان به مانند سنی هاست. تبلیغ شیعه در این سرزمین جرم بزرگی محسوب میشود و دولت با این مسئله با جدیت برخورد می کند. با این همه مردم عام در سطح جامعه درباره مذهب شیعه و سنی اطلاعات زیادی ندارند. به آنها گفته شده که شافعی مذهب هستند و تابع قرآن و سنت پیامبر. ولی دستورات فقهی در حیات روزمره شان عملا نقشی ایفا نمی کند.


با کمی تردید به سراغشان می روم و با آنها به گفتگو می نشینم. در ابتدا می ترسم که نسبت به کنجکاوی هایم عکس العمل بد نشان دهند. اما آنها ریلکس تر از این حرفها هستند و در همان اولین برخورد لبخند آرامش بخشی تحویلم می دهند. این لبخندها نه از سر ادب اجتماعی، که تجلی بیرونی و بازتاب ناخودآگاه درون آرام و متعادل آنان است. از آنها می پرسم شما مسلمان هستید؟

با اطمینان خاطر تبسمی می کنند و جواب می دهند :


- بلی

- سنی هستید یا شیعه؟


اینبار چهره ها در هم میرود. متوجه سوالم نمی شوند. دوباره می پرسم: 


- پیرو مذهب تشیع هستید یا تسنن؟
_ مذهب؟ ما شافعی مذهب هستیم.
_ یعنی سنی هستید؟
_ سنی؟؟؟


سوالم را جور دیگری می پرسم:


_شما ابوبکر،عمر و عثمان را می شناسید؟
_ نه؟
_ امام علی را چطور؟
_ نه!!!   اهل کجاست؟....


این مدل کلی گفتگوی دو طرفه و تکراری من با قریب 50 - 40 نفر از مردم در کوچه و خیابان بود و هر بار عکس العمل ها به یک شکل:


http://www.aparat.com/v/KsvEq


مالزی کشوری مدرن و آزاد است و آدم بی سواد تقریبا در این کشور وجود ندارد. در کوالالامپور همه جا در رستوران و فست فود، در مراکز تجاری و ... اینترنت مجانی بدون فیلتر موجود است و امکان جستجو و تحقیق در همه زمینه ها برای شهروندان مهیا.

با این حال فقط آن گروهی که اطلاعات عمومی بالا نسبت به دنیای اسلام دارند، از تقسیم بندی مذاهب باخبرند و برای نود درصد مسلمانان این کشور کلمه سنی و شیعه نامی غریب و نامانوس است. یکی از کارکنان مسجد صورتی نام خلفای راشدین را شنیده بود. اما آن ها را نه به عنوان خلیفه و جانشین، که به عنوان صحابه رسول الله شناسایی کرد.

-----------------------------------------------------------------
اما علی رغم ادعای تعلق خاطر به اسلامی متمدن، ظاهرا در این سال های اخیر نفوذ مذهبی ها در دولت رو به افزایش است و رد پای کنیسه نیز در اسلام مالزی --درست به مانند اندونزی-- در حال نمایان شدن.
نخست وزیر جدید که بهار امسال انتخاب شد نسبت به نفر قبلی مذهبی تر است. دولت نیرویی به نام "پلیس اسلامی" تشکیل داده تا از رابطه های پسر و دختر و ورود مسلمانان به بار و کازینو جلوگیری کند. مشروب خوردن مسلمانان جرم تلقی می شود. با این حال چنین مواردی عملا مشاهده و گزارش نمیشود و مردم ضمن رعایت مقررات اجتماعی، به زندگی خود مشغولند و به مسخره بازی های دولت اعتنایی نمی کنند.
اما از طرف دیگر نماینده خدا نیز در گوشه مسجد حرف های خود را میزند:
توریست ها هنگام بازدید از مساجد باشکوه مالزی باید حجاب داشته باشند و به این منظور کارکنان مساجد جلوی در ورودی ضمن درآوردن کفش توریست ها، لباس های بلند کلاه داری به آنها می دهند. چون موی باز زن نوعی بی احترامی به ساحت پروردگار و به در و دیوار مساجد است.(؟؟؟)




به توریست های زن توصیه می کنند اگر در دوران "عادت ماهانه" به سر میبرند، وارد مساجد نشوند. چون بدنشان ناپاک و نجس است(؟؟؟)
آیا پروردگار نیز با انسان ها چنین رفتار می کند؟

 " پوشاندن موی سر زن از دیدگان نامحرم"  و همچنین  "گناه بودن بی حجابی"  قرینه قرآنی ندارد و سنتی است که از جای دیگر وارد فرهنگ اسلامی کرده اند. این که در کشورهای مسلمان بعضی زنان، مقنعه و روسری به سر نمی کنند، دلیلی جز این ندارد که پوشاندن موی سر حکم مستقیم خداوند نیست. اما موضوع هنگامی تمسخر آمیز میشود که زنان مسلمان جهان را وادار کرده اند هنگام نماز، مقنعه به سر کنند.
 شاید خداوند را نیز " مرد نامحرم " تصور می کنند.
قرآن در توصیه های مکررش به عبادت و اظهار بندگی، تفاوتی بین زن و مرد قائل نشده و اشاره ای به پوشش خاص هنگام عبادت نکرده و چون اشاره ای به این موارد نکرده ناچارا آنرا از دهان دیگران بیرون می کشند:

<<<ابن عباس گوید در حدیث معراج مصطفی علیه السلام که او می گفت...جبرئیل به نزدم آمد و گفت: یا محمد برخیز که امشب شب تو است. خداوندت می سلام کند و مرا فرستاد تا تو را ببرم تا ملکوت هفت آسمان... وی مرا به دوزخ برد ... و زنانی را دیدم به گیسوها آویخته عذاب می کردند. گفتم یا جبرئیل ایشان که اند؟ گفت: آن زنانند که موی خویش را از مردان نامحرم بنپوشیدندی.(تفسیر سورآبادی.عتیق نیشابوری)>>>  
<<<برای دختران مجرد یهودی پوشاندن موها در هنگام دعا یا نماز و پوشاندن دست ها تا زیر آرنج و پوشاندن پاها تا ده سانت زیر زانو واجب است و برای زنان متاهل یهودی پوشاندن موها در مقابل مردان بجز پدر، شوهر و فرزندان _ پوشاندن دست ها حداقل تا زیر آرنج و به صورت ارجح تا مچ دست . همچنین پوشاندن پاها تا مچ واجب است(برگرفته از قوانین فقه یهود)>>>

امروزه بسیاری از زنان تحصیل کرده کشورمان ایران تصور می کنند که اگر مردی موی سرشان را ببیند در آتش جهنم خواهند سوخت و کاری به این ندارند که درقرآن  چنین موضوعی مطرح شده یا نه.
و نکته عجیب تر این که زنان را به بهانه نا پاک بودن بدن در دوره عادت ماهانه از لذت ارتباط و نیایش با خداوند و فوایدی که این رابطه دو طرفه بنده و معبود دارد و همچنین روزه گرفتن محروم می کنند. هر چند که خود قرآن هیچ چیز را کثیف و نجس خطاب نکرده، الا مشرکین.
                                        ----------------------------------------------------------------------

یک پرسه زنی کوتاه در کوالالامپور شما را با ظاهر و نوع پوشش زنان مالایی آشنا می کند. بیشتر زنان مالزی محجبه اند و انواع مقنعه و روسری در رنگ های متنوع و شاد به سر میکنند. و چیزی به نام چادرمشکی آنطور که در خاورمیانه متداول کرده اند، نمی شناسند. به طور کلی پدیده حجاب از سال 1970 میلادی به کشور مالزی وارد شده است. یعنی تا قبل از دهه 70 مردم مسلمان مالزی ذهنیتی نسبت به مسئله حجاب نداشتند. بنابراین وارد شدن این روسری های رنگی به این سرزمین و احتمالا کشور اندونزی، همراه با نوعی برنامه ریزی بوده و سنتی جدید است.


 



درصدی از زنان لباس محلی به تن دارند .گاهی آنهایی که تی شرت و بلوز آستین کوتاه به تن می کنند دستان خود را  با ساق می پوشانند.


اگر چه که مطابق سنت زنان حجاب خود را حفظ می کنند. اما دولت با اقلیت بی حجاب مسلمان برخورد رسمی و قانونی نمی کند. یعنی بی حجابی زن مسلمان جرم محسوب نمی شود و اصولا مردم نیز اعتنایی به این جور مسائل ندارند و حجاب موی سر را یک مسئله شخصی و سلیقه ای قلمداد می کنند.
                          -------------------------------------------
کوالالامپور مقصدی جذاب برای خرید است و به سرعت در حال کم کردن فاصله بین فروشگاه های خود با مراکز خرید بزرگ در آسیاست. هزینه پایین دستمزد و املاک در مالزی قیمت ها را به صورتی قابل ملاحظه پایین آورده و حذف مالیات از بعضی کالاها آنها را نسبت به سایر کشورها ارزانتر کرده است.

 

 این شهر مملو از فروشگاه های عظیم چند طبقه، برج های اداری مسکونی و هتل های چند ستاره و رستوران های متعدد است و همه جور کالای لوکس با برندهای معروف دنیا در مراکز خرید آن در دسترس است. با این همه زنان و دختران مالایی در دل این شهر مدرن و پر زرق و برق لباس های ارزان قیمت و ساده به تن دارند و خود را گرفتار تبلیغات و مد نمی کنند.
اینجا زن آرایش کرده، موی مش شده و ابروی تاتو شده نمی بینید. حتی بسیاری، ابروها را اصلاح هم نمی کنند و درست همانند اندونزی خود را در منظر اجتماع به عنوان "زن " عرضه نمی کنند. اینجا همه فقط انسانند.
 اما ظاهر دختران چینی و بعضا هندی بسیار متفاوت است. آنها در هوای گرم مالزی تمایلی به استفاده از لباس های بسته و پوشیده ندارند و اکثر پیراهن کوتاه، دامن کوتاه و یا شورتک به تن دارند و در مجموع شیک پوش تر از زنان مسلمان هستند. ولی در بین همین چینی ها هم چهره بزک کرده، به آن شکلی که در بین زنان ایرانی می بینید، کمترمشاهده میشود.




زنان مالایی از آزادی های اجتماعی برخوردارند و پابه پای مردان در جامعه مشغول فعالیتند. آنها به مدرسه و دانشگاه می روند. رانندگی می کنند. شغل و درآمد دارند. با دوستان خود به رستوران و مراکز تفریحی میروند و برنامه های مورد علاقه خود را دنبال می کنند و...
اما در همه حال در سیستم خانواده تابع مردان خود هستند و مطابق آیات قرآن برتری مدیریتی مردان را پذیرفته اند و به جنون و توهم برابری زن و مرد مبتلا نیستند. اینجا رابطه دوستی دختر و پسر به شکلی که در اندونزی وجود دارد دیده نمی شود. جوان ها اکثر در سن پایین ازدواج می کنند و خانواده جایگاه مهمی در زندگی مالایی ها دارد و روابط خانوادگی بر پایه احترام متقابل شکل گرفته است. فرد کوچک خانواده هنگام سلام باید دست بزرگتر از خود را ببوسد. در بعضی خانواده ها چند همسری دیده می شود. یک دختر لیسانسه مالایی می تواند به راحتی همسر دوم یک مرد دیپلمه شود و مدرک دانشگاهی( پاس کردن مثلا 140 واحد درسی در دانشگاه) وسیله تفاخر و برتری و امتیاز طلبی از مرد نیست. زن اول خانواده مدیریت زندگی و همسران دیگر شوهر خود را به عهده می گیرد و برخلاف ایران زنان نسبت به مسئله چند همسری مردان حساسیت منفی نشان نمی دهند و آن را سنت پیامبر اکرم می دانند. به طور کلی زوج های مالایی رابطه صمیمانه ای با هم دارند و همه جا آنها را مشغول گفتگو و خنده و تبادل نظر می بینید.چیزی که در ایران خودمان به هیچ وجه مشاهده نمی شود. زنان مالایی بخصوص رفتار آرام و متینی دارند.
در کشور خودمان اگر کسی بخواهد به چنین سطحی از تعادل روانی و آرامش برسد به کلاس های مدیتیشن و کنترل فکر و سمینارهای روان شناسانی که دکان مخصوص خودشان را دارند هدایت می شود:
سمینارچگونه انسان موفقی باشیم. چگونه همسران خود را بشناسیم. سمینار چگونه به خودمان احترام بگذاریم. سمینار شاد باشیم و ثروتمند شویم. کارگاه چگونه با تکنیک های شناختی_ رفتاری خیانت همسران مان را ببخشیم و ...
و اگر همه این تکنیک ها جواب نداد، روشهای جدید هم هست. مانند " هنر درمانی" ( تئاتر درمانی - موسیقی درمانی- رنگ درمانی- قصه درمانی) که تضادهای حسی سرکوب شده را به سطح بیاورند و به بازنگری رفتار بازیگران درونی خود بپردازند!!!
والبته در این سمینارها و کارگاه ها و گروه ها فقط مشغول ماله کشیدن به سطح قضیه اند و در ازای آن پول هم دریافت می کنند. کسی در صدد این نیست که بفهمد ریشه این همه بی توازنی  و مشکلات در کجاست.

دولت مالزی، مالایی ها را تشویق به آوردن فرزندان زیاد می کند تا برتری عددی مسلمانان از مهاجران چینی و هندی برقرار بماند. همین جا باید نکته ای را متذکر شوم. آمارها تعداد مسلمانان را حدود 61 درصد اعلام می کنند که صحیح به نظر نمیرسد. اگر چند دهه پیش این مسلمانان به جمعیت کل مالزی غلبه کرده و مسلط شده اند و توانسته اند اختیار حکومتی را به دست بگیرند پس باید برتری جمعیتی شان بر دیگر گروه ها بیشتر از این بوده باشد.

اسلام دین رسمی مالزی است. اما قانون اساسی از آزادی همه ادیان حمایت می کند که بازتاب آن گستردگی کلیساها، معابد و مساجد در این کشور است. جمعه ها ادارات دولتی به مدت دو ساعت بسته میشود تا نماز جمعه اقامه شود. مالایی ها نسبت به نماز جمعه حساسیت زیادی دارند و بسیار در برگزاری آن مقیدند.از جمله روزهای مهم در تقویم مالایی عید الفطر، عید الاضحی، روز تولد رسول اکرم ،روز اول محرم سال نو اسلامی، روز تولد شاه، روز جهانی کارگر، روز استقلال، سال نو چینی و فستیوال دیوالی (دیپاوالی) هندوها و... است.
مساجد بزرگ مالزی از مکان های مهم جذب توریست به حساب می آیند و تازه ساختند . با معماری متفاوت و  تعداد مناره های مختلف.


 دو نمای متفاوت از مسجد تازه ساخت بدون مناره Tuanku Mizan Zain Al Abidin یا مسجد آهنی در پوتراجایا پایتخت دوم مالزی. واقع شده برروی دریاچه ای زیبا. در چهار طرف چیزی که آنرا دیوار بشود نامید وجود ندارد و منظره دریاچه از داخل صحن اصلی مشخص است و فضای داخل آن آنچنان زیباست که انسان رغبت به ترک مسجد نمی کند.



                                       -----------------------------------------------------------------


مسجد پوترا که به نام مسجد صورتی نیز معروف است. این دو مسجد در شهر پوتراجایا از زیباترین مساجد حال حاضر دنیا محسوب میشوند. اینجا در ساخت مساجد از کاشی استفاده نمی کنند و بر در و دیوار نقش ستاره داود نمی بینید. هیچ کدام از معابد چینی و هندی زیبایی این مساجد را ندارند.این مساجد در عین شکوه و عظمتی که دارند نوعی سادگی را نیز به بیننده القاء می کنند و در فضای داخلی آنها از چراغانی شلوغ و پرزرق و برق مسخره و سطح پایین معابد چینی و هندی و دیه و پراساد و بوی عود و ... خبری نیست.اینجا فقط محل ساییدن پیشانی بر خاک و اظهار بندگی در برابر عظمت پروردگاری است که خالق زمین و آسمان است، فرزند و شریکی ندارد و هیچ کسی همتای او نیست .
                                -----------------------------------------------------------------------
                                   مسجد عبودیا - کوالا کانگسار
                        ---------------------------------------------------------------------------------------
                  مسجد سلطان صلاح الدین عبدالعزیز شاه در سلانگور
                                   --------------------------------------------------------------------------------

Federal Territory Mosque in Kuala lumpur


نمای داخلی همان مسجد
-------------------------------------------------------------------------------


national mosque(masjid negara) - kuala lumpur
------------------------------------------------------------------------------------

jamek mosque - kuala lumpur

کنترل رفتارهای فردی و اجتماعی در جوامع بشری از چند طریق صورت می گیرد:
اول : قوانین و مقررات وضع شده توسط دولت ها که به قانون اساسی معروف است و عمل به آن وظیفه همه مردم جامعه است. 
دوم: قوانین دینی و الهی که توسط پروردگار وضع شده است.
سوم : سنت ها یعنی مجموعه ای از "باید و نباید" های قراردادی هر اجتماع که در فرهنگ های دیگر شاید فهمیده نشود و معمولا از نسل های پیشین به ما میرسد و به عنوان هنجار و نرم جامعه تعیین کننده درست و غلط رفتار ماست. متاسفانه در اکثر این سنت ها چیزی به نام "منطق و پرهیزگاری" نمی بینید. مانند ختنه کردن دختران در بعضی جوامع مسلمان. یا برحذر داشتن زنان از پوشیدن لباس هایی بارنگ روشن وشاد که همین الان هم در جامعه ایران نمود دارد. یا سنت برگزاری مراسم عروسی در بعضی شهر ها که ده شبانه روز طول میکشد با مخارج سنگین و ریخت و پاش های زیاد...
تمام این سنت ها و باید و نباید ها شدیدا رفتارها و آزادی های فردی را کنترل می کند. با همان نیرویی که در جامعه شناسی  "فشارجمعی" نامیده میشود. مثلا رفتار «بی آزار» دراز کردن پا جلوی فرد بزرگ تر یا خارج کردن باد گلو با صدای بلند بلافاصله انگ بد بودن و بی ادب بودن و بی فرهنگ بودن می خورد. حال اگر کسی پادرد هم داشته باشد مجبور است درد را تحمل کند و خلاف عرف رفتار نکند. اما برخلاف سنت ها، قرآن در اکثر موارد رفتاری را بد و ناپسند می داند که باعث ظلم و  آزار یا صدمه به خود و دیگران شود، یا حقی از کسی ضایع شود.

چهارم: مد و تبلیغات
پنجم: دستورات فقهی و مذهبی که روحانیون جهان به عنوان واسطه بنده و خدا  وضع می کنند. این دستورات فقهی هم درست به مانند قوانین سنتی است و همان هدف را دنبال می کند. کنترل فکر و روان و زندگی مردم. مثل صادر کردن حکم برای خارج شدن باد گلوی انسان ها .

آنچه که در اندونزی و مالزی به عنوان منبع درست و غلط رفتارهای فردی و اجتماعی مشاهده میشود فقط مورد اول و دوم است. یعنی قانون و قرآن .آنها سنت و رسم و باوری بیرون از چهارچوب قرآن ندارند و دستورات فقهی که عمل به آن حاصلی جز پیچیده کردن زندگی روزمره ندارد، در زندگی آنها به چشم نمی خورد.
و البته نیازی به پیروی از مد وتبلیغات رنگ به رنگ نیز ندارند.چون روش صحیح لباس پوشیدن و عدم اصراف در خرید لوازم مورد نیاز زندگی را قبلا از قرآن آموخته اند و آموخته اند که ارزش انسان ها به تقواست نه ظاهر و مدل و جنس لباس و ...
آنها به مسائل شخصی زندگی کسی وارد نمی شوند و رفتارهای فردی کسی را کنترل نمی کنند. مگر آنکه آن رفتار آزار و صدمه ای به همراه داشته باشد. برای همین جنگل نشینان اندونزی بدون لباس زیر هم به داخل شهر رفت و آمد می کنند و با عکس العملی مواجه نمی شوند. یا اگر در صف نماز آروغ بزنند کسی کاری به آنها ندارد.
 اما در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه قضیه کاملا برعکس است و تنها چیزی که در زندگی آنها دیده نمی شود پیروی از قرآن و قانون است. امیدوارم مردم مسلمان جهان در سایه تحقیقات بنیان اندیشانه نگاهی دوباره به زندگی و باورهای خود داشته باشند.
اسلام دین شادی و سرزندگی است. نه ماتم گرفتن و برادر کشی و عزاداری و پوشیدن برقع سیاه. پروردگار یکتایی که غفور الرحیم و درگذرنده است با وضع قوانین ساده و منطقی راه ما انسان ها را برای حیات در این کره خاکی هموار کرده است. یهودیان با ساختن مسلک های بی ریشه عطر و بوی زندگی را از این دین آسمانی ربوده اند. اما دیری نمی گذرد که مردم دنیا به این «منفورترین ملت جهان» درس های بزرگی خواهند داد. هر چند تاریخ نشان داده که این ملت استعداد رشد و یادگیری ندارد.
اما با همه این احوال جهان آینده از آن یکتا پرستان خواهد بود که حمایت پروردگارشان را همیشه تاریخ در پشت سر خود داشته اند.

...فاطر السموات و الارض
 انت ولی فی الدنیا و الاخره
توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین
(یوسف - 101)
                                                                                ( پایان)

*قسمتی از مطالب این مجموعه یادداشت از نشریه مسافرتی هواپیمای تهران - مالزی برداشته شده که دو سال پیش توسط دوستی برای من آورده شده بود و تنها چند برگی ازآن را نگه داشته بودم و متاسفانه نام آن را به یاد ندارم.

نظرات 10 + ارسال نظر
مفلح پنج‌شنبه 23 آبان 1392 ساعت 21:04

با سلام مطالب مالزی را مرتب دنبال میکنم امید وارم بیش ازپیش موفق باشید ضمنا می خواستم خواهش کنم مطلبی درمورد طلاق که خیلی درجامعه شایع شده وبرای روشن شدن ذهن افراد درهمین مورد مقالاتی ارایه نمایید با تشکر فراوان ازشما که درراه ترویج حقیقت تلاش می کنید

ممنون از اظهار لطفتون.البته امیدوارم در مجموعه یادداشت مالزی که به نوعی مکمل یادداشت های سفر به اندونزی استاد هستش، اون طور که باید تونسته باشم حق مطلب رو ادا کنم. چون مانند استاد قلم توانایی ندارم.
مسئله طلاق در جامعه امروز دنیا از چند زاویه مختلف باید بررسی بشه. یعنی موضوعیه که جا برای کار کردن زیاد داره. در اولین فرصت سعی می کنم به این موضوع هم بپردازم. موید باشید.

aydın دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 15:47 http://biryol-az.blogsky.com

با سلام

در حقیقت بسیار مفید و پر فایده بود و همانگونه که گفته بودم اگر شروع کنید ادامه حرکت را بهتر شناسایی خواهید کرد. اکنون شما توانستید در چند یادداشت درباره مسلمانان مالزی حقایق بسیار زیادی را نمایان کنید و ادامه راه برایتان راحت تر از قبل می باشد. امیدوارم در آینده شاهد همین قدرت و نکته سنجی در نوشته هایتان باشیم.

با تشکر

ممنون

سلام محمدی دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 23:13 http://www.salammohammadi.com/fa/

با سلام و عرض احترام
گزارش و تحلیلی خواندنی ، عبرت آموز و ره گشا بود ، انشاءالله همچنان موفق باشید .

ممنون. هر روزی که می گذره بیش از پیش به این مسئله ایمان میارم که درمان و راه چاره همه مشکلات زندگی مون در آموزه های قرآن نهفته است.فقط کافیه انگیزه بازخوانی آن در جامعه مسلمانان ایجاد بشه. امیدوارم تلاشهای کوچک من هم در رسیدن به این هدف
موثر باشه.

محمد عبید جمعه 18 بهمن 1392 ساعت 23:20

سلام ، مطالب جالبی رو عنوان کردید، هرچند حجاب و حدود اون به صراحت در قرآن اومده ولی حق با شماست ما عقاید شخصی و سنتهامون رو به اسم دین به جامعه تحمیل میکنیم و از حقیقت دین غافل شدیم، مالزی الگوی خوبی برای تمام جوامع مسلمانه، فکر میکنم بزرگترین دشمن اسلام نه یهودیها بلکه کج فهمی و استفاده ابزاری ما از اسلامه
بازم ازتون ممنونم، موفق باشید

در قرآن آیه ای که گفته باشه موی سرتون را از نگاه نامحرم بپوشانید وجود نداره. ولی در تورات به صراحت از حجاب موی سر حرف زده . زنان سنتی یهود حتی در قلب اروپا هم بدون روسری از خانه خارج نمیشن.حتی بعضی هاشون برقع هم می پوشند.چون دستور توراته.
در ضمن دشمن اصلی ما قوم یهوده. قرآن به صراحت می گه که یهود اصلی ترین دشمن «بشریت» است.این کج فهمی و استفاده ابزاری از دین رو هم همون یهودیان به فرهنگ اسلامی تزریق کردند.
به یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ و اسلام و شمشیر در «سایت ناریا» رجوع کنید. اسنادش رو در اختیارتون قرار میده.

عرفان سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 18:35

با سلام ، پایدار باشید

از این اسلام، نور ، زندگی، سلامت و پایداری می باره. گمشده ای که سالها به دنبالش می گشتم رو به لطف استاد پورپیرار و قرآن حکیم و پیش از همه خداوند رحیم یافته ام.

مبارکه.
اسلام دست و بالتون رو از قید و بندهای بی خود باز می کنه.
آن چه مردم مملکت ما به معنی «زندگی» گرفته اند، هیچ ربطی به آموزه های قرآن نداره.

عرفان چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت 00:17

با توجه به تخصص دانشگاهیم که در رشته حقوق خصوصی هست و به تازگی ارشدم رو گرفتم با مشکلات فقهی موجود در فقه و حقوق اسلام خوانده با پوست و استخوان آشنا هستم ، هرچه تفکر می کردم که بفهمم کجای این فقه اسلام گفته شده با فطرت و واقعیت خلقت آدمی همسان است کمتر حقیقت برام روشن می شد . هر روز قرینه های می دیدم که از تعجب و خشم نزدیک بود آتش بگیرم که کجای این دین رحمت و برکت برای انسانه و این چه دینیه که در هزار سال پیش شخصی می آید و در سه شب کتابی می نویسد به نام لمعه دمشقیه و در این کتاب پر از عجایب و غرایب گفته می شود که معامله با کوردها مکروه است ، یا وقتی با همسر نزدیکی میکنید نباید بدن همدیگر را ببینید و شوهر دست بر پیشانی همسر می گذارد و در حال انجام نزدیکی نام خدا را تکرار می کند ، و بیشمار از این متناقضات که همه را کلام خدا می خواندند و همواره اسنادشان چیزی نبود جز روایات . با وجود این همه مطالب خلاف عقل و خرد چاره ای نمی دیدم جز اینکه بر انکار خدایی بودن دین مهر تایید نهم که به یاری خداوند درهای نور به روی دیدگانم باز شد . خوشحالی من هرگز شخصی نیست که مثلا بفهمم که خداوند برای مراودات جنسی بشر آزادی زیادی قائل شده بلکه از این جهت خوشحالم که حقانیت اسلام صحیح را می تونم به چشمانم ببینم که درمان تمام نابسامانی های جامعه خاورمیانه و جهان در آن نهفته است .
خیلی ممنون از شما ، پاینده باشید

خواهش میشه.
«دین» با «مذهب» فرق داره.
دین از طرف خداوند نازل میشه و مذهب رو بندگان خدا می سازند.

اکبر شنبه 7 شهریور 1394 ساعت 17:50

سلام
این مقاله دقیقا مکمل مقالات استاد بود و باید برای درک این مطلب وقت زیادی گذاشته بشه چون بسیاری از نکاتی رو مطرح کرده که یقینا میتونن برای اسلام راه گشا باشند
با امید پیروزی و گسترش اسلام ناب مورد تایید قرآن

اکبر توکلی چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 13:19

مسلمانان مالزی و تفکر آنها در رابطه با اسلام
http://www.aparat.com/v/KsvEq

مردم مالزی و اندونزی نه شیعه هستند و نه سنی، آنها فقط مسلمان هستند
لینک ویدیویی که گذاشتین ایراد داشت
با لینک بالا میتونید فیلم رو در آپارات ببینید

احمد رضاا پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 07:05

سلام...ممنون کارتون عالیه...خیلی وقت بود دنبال یه همچین مقاله ای میگشتم...زحماتتون قابل تقدیره...فقط یه سوال در مورد مردم مالزی میخواستم بدونم نحوه نماز خوندن اونا چطوریه؟؟اصلا نماز میخونن یا نه منظورم نماز به صورتی که ما میخونیم

بلی. در یادداشت اشاره کرده ام. من در مسجد با آنها نماز خواندم. به سبک سنی ها نماز می خوانند.

روژان سه‌شنبه 28 مرداد 1399 ساعت 20:55

کی گفته تو قران اشاره به موی سر نشده .یا اون اقای عرفان که میگه تو دین اسلا م شوهر مقع رابطه حق نداره به بدن زنش نگاه کنه از کجا در اوردین اولین باره همچین چیزی میشنوم

کتاب لمعه دمشقیه کتاب جعلی است و توسط یهودیان نوشته شده است.
آن آیه سوره احزاب را که به عنوان آیه حجاب معرفی کرده اند، در اصل به موضوع دیگری مربوط است که در چند آیه قبل و بعد از خود درباره اش صحبت شده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد