پدیده مرگ : دیروز و امروز



 کل نفس ذائقه الموت و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه و الینا ترجعون(الانبیاء 35)


درلابه لای خاطرات مادربزرگ هشتاد ساله ام یک بار شنیدم که میگفت، در دوران کودکی اش شاهد مرگ دو خواهر خردسال خود بوده که ناگهان به عفونت یا تبی مبتلا شدند. چند روزی درد کشیدند و سرانجام در آغوش مادر خود جان دادند. خود مادر بزرگم نیز سه تن از فرزندان خردسال خود را به همین ترتیب از دست داده. با این همه مطابق سنت، پدرو مادر در مقابل بزرگ خانواده اجازه گریه کردن برمرگ کودک خود یا "افسرده شدن" را نداشتند. چرا که در گوشه ای نشستن و زاری کردن گذران سخت امور زندگی آن خانواده های پرجمعیت را دچار وقفه میکرد. گله بی سرپرست میماند و محصولات کشاورزی بدون رسیدگی. حتی مراسم خاکسپاری چندانی هم برای این کودکان متوفی انجام نمیشد. شرایط سخت زندگی در گذشته و کمبود امکانات، سرمای شدید زمستان ها و ...  موجب مرگ عده زیادی میشد .

 بیماری های عفونی نظیر وبا ، سل ،ذات الریه و ... علل پیشتاز مرگ بزرگسالان در جوامع مختلف بودند وعفونت های دوره کودکی مانند سیاه سرفه،سرخک، مخملک و عفونت های حاد معدی- روده ای همراه با استفراغ و اسهال جان بسیاری از کودکان را می گرفت

اما

-          افراد بیمار اغلب درخانه تحت مراقبت قرار میگرفتند و همانجا در کنار خانواده میمردند.

-          کودکان خردسال مرگ پدربزرگ ، مادربزرگ یا خواهرو برادر خود رادر خانه به چشم میدیدند.

-          خویشاوندان جسد را آماده میکردند و کار تدفین را خود انجام میدادند.

-          حتی در بعضی کشورها جسد در مقبره خانوادگی نزدیک خانه به خاک سپرده میشد.

مرگ بخشی از زندگی روزمره مردم بود و اگر چه رویداد خوشایندی تلقی نمیشد اما واقعیتی پذیرفته شده بود

----------------------------------------------------------------------------

  

اما  با گذشت سالها در جامعه صنعتی امروز پدیده مرگ به صورتی نامرئی درآمده


-          مردم برای زدودن نشانه های پیری که علامت پایان زندگی است به سراغ جراحان زیبایی و تکنیک های جوان سازی پوست میروند.

-          پزشکان به بیمارانی که در شرف موت هستند درباره وضعیتشان دروغ می گویند.

-          وقتی بیماری از نظر بالینی مرده است با  استفاده از ماشین، عملکرد اندام های حیاتی بدن او را حفظ می کنند.

-          بسیاری از بیماران بعد از مطلع شدن از بیماری لاعلاج خود از " وحشت مرگ " عملا میمیرند.

-          به پرسشهای کودکان درباره مرگ با سرزنش و سکوت پاسخ داده می شود.

-          کودکان از صحنه فوت یا خاکسپاری اعضای خانواده دور نگه داشته میشوند.

-          واقعیت مرگ اعضای خانواده برای کودکان شرح داده نمی شود. و به جای آن داستان های واهی چون به سفر رفتن پدر و ... در ذهن شان کاشته میشود.

-          بیماران در فضای سیستماتیک بیمارستان و دراتاقی پر از تجهیزات پزشکی دور ازفضای خانه درحالی که کادر پزشکی به مراقبت از آنها مشغول است نگه داری میشوند.

-          اجساد مردگان  به سازمان های مربوطه فرستاده میشود تا کار کفن و دفن را انجام دهند.

-          اگر عزاداران درباره اندوه خود به صحبت بنشینند آنها را به سکوت دعوت کرده یا موضوع بحث را عوض میکنند. چون مرگ بد است و نامبردنی نیست

  

گویی انکار مرگ به بخشی از فرهنگ روزمره ما تبدیل شده، وهمه کار انجام میشود تا عینیت و واقعیت آن پیش چشم نیاید


آگاهی از مرگ عزیز و شوک بعد از آن و کنار آمدن تدریجی با واقعیت و مسئولیت هایی که خود به خود بر دوش بازماندگان قرار میدهد از چالش های دنیای مدرن ماست. هر چه سن متوفی کمتر باشد. هر چه میزان سرزندگی و نشاط او بیشتر بوده باشد. و هر قدر مرگ نابهنگام تر یا فجیع تر باشد کنار آمدن با آن دشوارتر میشود

و در این میان شاهد تلاش های متخصصان علوم انسانی در قالب روان شناس و جامعه شناس و... هستیم که مترصدانه میکوشند تا مشکلات جامعه انسانی را با نظریه پردازی و تحلیل آمار و ارقام حل کنند و صحنه ساده زندگی را پر از "حرف" و "فلسفه بازی های بی خاصیت" کنند. بی اینکه توجه داشته باشند که مشکلات ما از کجا نشات گرفته:


<<<روان شناسان سوگ را به سه مرحله تقسیم می کنند. مرحله اول دوره کوتاه مدت شوک است که چند روز طول می کشد و طی آن بازماندگان بهت زده و فاقد توانایی عکس العمل اند. مرحله دوم دوره رنج کشیدن شدید است که در آن نشانه های فیزیکی و هیجانی چون بیخوابی، بی قراری و تحریک پذیری شدید نشان میدهند.همراه تمنای دردناک برای دیدار مجدد عزیز از دست رفته،این مرحله بین هفته دوم و چهارم پس از مرگ متوفی آغاز شده (!!!) و پس ازچند ماه ممکن است فروکش کند. مرحله سوم معمولا  ظرف یک سال پس از مرگ متوفی پدیدار میشود که مرحله از سر گیری فعالیت های عادی و برقراری مجدد روابط تازه با دیگران است؟؟؟؟؟>>>

          

متخصصین علوم انسانی توجهی به این مسئله ندارند که انسان دنیای امروز انسانی ره گم کرده است که به خاطر دوربودن از آموزه های الهی که اغلب به صورت ناقص یا تحریف شده با آن آشناست، به چنین روزی افتاده .آنها می خواهند با استفاده از تکنیک ها و تدابیر اختراعی خودشان به درمان مشکلات امروز بشر بپردازند. نمی دانند که خداوند راه درست زیستن را قبلا در قالب کتاب های آسمانی به انسان آموخته.

مرگ نقطه پایان زندگی نیست و تنها مرحله ای از حیات موجودات زنده است و مانند تولد چیزی از جنس خود زندگی است. سرنوشت ما در ید قدرت خداوند است و بعد از مرگ رستاخیز و زندگی ابدی در انتظار ماست و قرآن چه زیبا به این مسئله پرداخته است:

     - فانظر الی آثار رحمت الله کیف یحی الارض بعد موتها ان ذلک لمحی الموتی و هو علی کل شیء قدیر(روم – (50 

 -   کل نفس ذائقه الموت و انما توفون اجورکم یوم القیمه فمن زحزح عن النار و ادخل الجنه فقد فازوما الحیوه الدنیا الا متاع الغرور(آل عمران _ 185)

    - و الله انزل من السماء ماء فاحیابه الارض بعد موتها ان فی ذلک لایه لقوم یسمعون(النحل – 65)

    - یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و یحی الارض بعد موتها و کذلک تخرجون  (روم - 19)

    - و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا موجلا و من یرد ثواب الدنیا نوته منها و من یرد ثواب الاخره نوته منها وسنجزی الشاکرین (آل عمران -145)

    - اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده و ان تصبهم حسنه ،یقولوا هذه من عند الله و ان تصبهم سیئه یقولوا هذه من عندک .قل کل من عندالله فمال هولاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا  (نساء - 78) 

به راستی اگر کسی به این آیه های سحر آمیز و روشنگر ایمان بیاورد و قادر به درک آن باشد، آیا در زندگی گرفتار ترس ، افسردگی و تردید در انتخاب مسیر درست خواهد شد؟ مسلما چنین انسانی هنگام برخورد با مرگ نیز تکلیف خود را بروشنی خواهد دانست


الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون(بقره 156)

 

                 

  ----------------------------------                             

علی رغم نگاه منفی و پر از خوف دنیای امروز به این پدیده، علل پیشتاز مرگ در عصر حاضر اکثر توسط خود انسان و به دلیل شیوه غلط زندگی او به وجود آمده. بیماری های قلبی – عروقی و سرطان اولین عامل مرگ و میر در دنیای مدرن ماست. ومرگ ناشی از تصادفات و سوانح، خودکشی، قتل و جنگ عوامل بعدی.

والبته در این میان با فاجعه ای مواجهیم که نام آنرا" مرگ های تدریجی " با مجوز رسمی دولت ها میتوان نام نهاد:

آلودگی هوا، آلودگی های صنعتی و تشعشعات و امواج مضری که محصول تکنولو‍‍ژی است هرروز جان بسیاری را در سراسر جهان میگیرد، تولید مواد غذایی غیر ارگانیک و شیمیایی از عوامل مهم بیماری سرطان است. کارخانه های تولید سیگار هرساله سودهای کلانی از فروش دخانیات به دست می آورند. و آمارها نشان از رشد روز افزون مصرف سیگار در کشورها بخصوص در بین زنان و نوجوانان میدهد. کشت خشخاش و تنباکو در بعضی کشورها با مجوز های رسمی و دولتی انجام میشود .بسیاری، افراد مسن خانواده خود را به سرای سالمندان میسپارند و به این ترتیب عملا مرگ آنها را به جلو می اندازند. زیرا در چنین فضایی دور از جمع خانواده، سالمندان هدف و انگیزه ای برای بیدار شدن از خواب و فعالیت روزانه  ندارند. وهرساله دررسانه های سراسر جهان فیلمها و برنامه هایی تولید میشود که خشونت را آموزش میدهند یا آهنگ ها و ترانه هایی غم انگیز، با مضامینی ناامید کننده به خورد مردم داده میشود. هرروز تعداد بی شماری از انسان ها در کشورهای افریقایی به دلیل کمبود غذا و آب آشامیدنی سالم جان خود را از دست میدهند. درحالی که تنها یک ایالت امریکا به راحتی می تواند مواد غذایی کل مردم این سرزمین را مهیا کند...


بدون تعارف این قبیل مسائل واعمال ضد زندگی، همه از بی لیاقتی مدیران و برنامه ریزان امروز جهان یعنی یهود خبر میدهد که صاحبان هفتاد و پنج درصد ثروت کل کره زمین و تصمیم گیرندگان اصلی مسائل حیات ما هستندو تا زمانی که بشر امروز به واقعیت این مسئله پی نبرد نه روان شناس و نه هیچ نیروی دیگری قادر به رفع سردرگمی ها و پیچیدگی های زندگی اش نخواهد بود.

 

 

بخشی از مطالب این نوشتار از کتاب رشد انسان ،تالیف فیلیپ رایس برداشته شده است

 

نظرات 6 + ارسال نظر
Aydin سه‌شنبه 26 شهریور 1392 ساعت 22:25

با سلامی دوباره

در ایران قضیه مرگ و برنامه کفن و دفن و ختم و چهلم و سالگرد و ... به یک پروژه کلان با برنامه ریزی دقیق تبدیل شده است و عده ای برای مرگ دیگران برنامه ریزی می کنند.

موضوع را باز تر می کنم . تقریبا تا همین 15 سال پیش اکثر خیراتی که بعد از مرگ عزیزی داده می شد بسیار معمولی بود و اکثرا در خانه فرد متوفی و یا در صورت کوچک بودن خانه متوفی در مساجد برگزار می شد .

اما شما اکنون کمتر شهری را پیدا می کنید که در خیابان های آن تالارهای غذا خوری وجود نداشته باشد!!! و کمتر فرد متوفی را پیدا می کنید که فقیر یا ثروتمند ، مراسم خود را در تالار ها برقرار نکند!!!

همه از گرانی می نالند ، همه از کم شدن درآمد ها می نالند، کسی قبل از مرگ به فکر شخص متوفی نبود ، ولی بعد از مرگ شخصی ، تشریفاتی صورت می گیرد که واقعا کمر شکن است و کاملا بی خاصیت و جز ایجاد اختلاف در بین خانواده ها بر سر اجرای مراسم و خالی کردن جیب عزاداران و در ادامه آن قطع روابط کم قبلی خانوادگی هیچ تاثیر دیگری ندارد.

باز در اینجا دستان یهود و پروژه ای دیگر را باید تذکر دهم. بر روی اعلامیه های مراسم ختم و در قسمت بالایی نوشته می شود : «مجلس تذکر»!!! تقاضا دارم نام آن را به «مجلس تغفل» تغییر دهند چون هیچ کسی از پس آن مراسم تغییری در خود نمی دهد.

قرآن در این مراسم یک کاربرد دارد: "ملودی آرامی برای پر کردن فضای گریه و زاری!" آخوند ها کار کاسبی و زمان دیگری برای درآمد زایی و تکرار مهملات پیدا می کنند و مداحان محلی برای تکرار داستان های اتفاق نیفتاده در تاریخ و باز انحراف ذهن جمع شدگان از فلسفه مرگ و کشیدن ذهن ها به مسائلی که همه از آن آگاهید و در ضمن آن یک درآمد زایی و کاسبی دیگر.

به طور کلی در ایران و مخصوصا آذربایجان که از نزدیک با آن آشنایم مرگ معضل بسیار بزرگی می باشد چون به دنبال مرگ هر شخصی باید هزینه کلانی خرج شود. و این هزینه ها اکثرا کمر خانواده های کم درآمد را می شکند مخصوصا خانواده هایی را که عزیز از دست رفته شان بعد از گذشت یک دوره طولانی بیماری در گذشته اند و هرچه داشته اند برای مداوای او پرداخته اند!.

فریبا حاجی زاده چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 15:41

گهگاهی ایمیل هایی میاد با عنوان مناظری زیبا از طبیعت، میشینیم با لذت نگاه میکنیم و میگیم وای عین بهشته!!!
توی قرآن هر جا از بهشت صحبت شده از باغ و رودخانه ها ی جاری گفته، اصلا اسم بهشت توی قران جنۀ هست، غذاهای بهشتی انواع میوه هاست و...آیا این اشاره ها برای این نیست تا ما بفهمیم منظور از بهشت همون طبیعته که الان ازش جدا شدیم و حتی با شیوه غلط زندگی که انتخاب کردیم داریم نابودش می کنیم؟؟؟ بهشت بیخ گوشمونه و اومدیم توی قوطی کبریت زندگی میکنیم! تازه هر روز هم براش حریص تر میشیم!
ضمنا وضعیت امروز دنیا از بی کفایتی یهودیا توی اداره دنیا نیست، این یک شگرده، یک ابزاره، برای کنترل جمعیت و توده های انسانی

کاملا درست می فرمایین.میتونه شگرد و ابزار هم باشه.
عملکرد یهودیان از زمان فرعون تا الان و توصیف های قرآن از آنها نشان از شعور کمشان نسبت به معنی تمدن و انسانیت میده. آنها غیر از پول و قدرت به چیز دیگه نمی تونن فکرکنن. اگه هوش و استعدادی هم دارن نه برای پیشرفت انسانیت که برای منافع خودشون خرج میکنن.منظور من از بی کفایتی این بود.
ممنون از اینکه نظرتون رو گفتین. این مقاله برای من به دلیلی خیلی اهمیت داره و دوست دارم نظر و زاویه دید دیگران را نیز نسبت به مسئله مرگ بدونم.

شاریا پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 10:17 http://www.alah11.blogfa.com

با سلام .
موفق باشید مطالب زیبا و در خودر تاملی دارید .

مرسی

عرفان سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 19:00

من همیشه گفتم اگر به دنیای دیگر و زنده بودن ابدی انسان که در قرآن بیان شده ایمان داشته باشیم مرگ نباید پدیده ای باشه که این همه براش سوگواری و مراسم هفته ، چهلم ، سال، پنجشنبه و از این چیزها گذاشت. این ها همه تبلیغ و آثار ناباوری به خدا و دنیای دیگر و زندگی ابدی انسانه

سلام. درسته.
ضمنا جهت اطلاعتون مراسم سه و هفت و چهل که شیعه مذهبان ایران برپا می کنن، همه از فرهنگ یهود آمده.
مسلمانان دیگر نقاط دنیا اصلا برای مرده هاشون این جور اداها رو در نمیارند. مرده رو دفن می کنند، دعا می خونن و بعد میرن پی زندگیشون . حتی سر خاک ممکنه لباس سیاه هم نپوشن.
همون طور که خداوند با پدیده مرگ به شکل بسیار عادی برخورد کرده ، مومنین به خداوند هم باید همون طور عادی برخورد کنند. مرگ فاجعه نیست. قسمتی از زندگی است.

عرفان چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت 01:28

سلام
بله در کل با این موارد آشنا هستم ، خودم اهل سنت هستم( البته کاملا موافقم که مذاهب برای پوشاندن اسلام واقعیه) اما به دلیل مراودات زیادی که با اهل تشیع داریم کاملا با رسوماتشون آشنا هستم، در باب مراسمات بعد از مرگ در یک دهه گذشته در میان اهل سنت منطقه من تغییراتی زیادی در راه پالایش خرافاتها برداشته شده به صورتی که در خانواده و هم فکران ما مدتهاست که فقط یک روز برای سوگواری اونهم چند ساعتی در مسجد جمع میشیم ( بدون مراسم ناله و گریه) و دیگر رسومات به کلی پاک شدن . البته بسیار بسیار فراوان خرافاتهای هست که باید پاک بشن .

درسته

nmr چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت 11:22

سلام. صنعت مرگ .این واژه ایست که به ذهن آدم خطور می کند.یک عده ازین راه نان می خورند.یکی کمتر و دیگری بیشتر.بهمین خاطر اشاعه فرهنگی تحت عنوان« زنده نگه داشتن خاطر مرده »برای ایام سوگواری متعدد سالانه و منبرهای مرثیه سزایی لازم است.

درسته. استدلال جالبی است.

لینک ها شاید مشکلی داشته باشند. باید در اولین فرصت چک کنم. ممنون که اطلاع دادید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد